بگذار باران ببوسدت
بگذار چکچک به سرت بزند
با قطرههای نقرهای
بگذار برایت لالایی بخواند
باران
استخری راکد میسازد در پیادهرو
استخری جاری در جوی
باران
شب، روی سقفمان
ترانهای کوچک و خوابآور مینوازد
من
باران را
دوست دارم
لنگستن هیوز؛ ترجم? سمیه پاشایی
بگذار چکچک به سرت بزند
با قطرههای نقرهای
بگذار برایت لالایی بخواند
باران
استخری راکد میسازد در پیادهرو
استخری جاری در جوی
باران
شب، روی سقفمان
ترانهای کوچک و خوابآور مینوازد
من
باران را
دوست دارم
لنگستن هیوز؛ ترجم? سمیه پاشایی
تاریخ : چهارشنبه 91/12/30 | 9:16 صبح | نویسنده : اقاقیا | نظر
وا ماندگی اندر پس دیوار طبیعت
حیف است دریغا که در صلح بهشتیم
چون مرغ بر این کنگره تا کی بتوان خواند؟
یک روز نگه کن بر این کنگره خشتیم
ما را عجب ار پشت پناهی بود آن روز
که امروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
تاریخ : جمعه 91/11/13 | 4:12 عصر | نویسنده : اقاقیا | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.